کیف انگلیسی شبکه افق


مجسمه مدل کیف به دست ونداهایپر وندا هایپر

ترجمه و معادل کلمه «کیف» به زبان انگلیسی به همراه تلفظ آنلاین توضیحات و مثال. 1 - bag (اسم) 2 - purse (اسم) 3 - briefcase (اسم) 4 - intoxication (اسم) 5 - pleasure (اسم) 6 - enjoyment (اسم)


راهنمای کامل انواع کیف به انگلیسی دیکشنری پاپیون بگ

کیف انگلیسی نام یک مجموعه داستانی تلویزیونی ساخته سید ضیاءالدین دری ساخته سال ۱۳۷۸ است که از شبکه یک ایران پخش شده‌است. داستان کیف انگلیسی در دوران موسوم به دهه طلایی آزادی اتفاق می‌افتد؛ و داستان شخصیت سیاست‌مدار - روشنفکری را در این دوران به تصویر می‌کشد.


دانلود سریال کیف انگلیسی 1378 ( با کیفیت عالی 720 )

هشت نکته درباره عملیات تروریستی کرمان. انفجارهای کرمان با بیش از ۳۰۰ کشته و زخمی در مراسم سالروز کشته شدن.


فروشگاه کیف به روز گالری در جهرم نیازگرد

معادل ها در دیکشنری فارسی: کیف. مترادف و متضاد backpack briefcase pack purse. 1.I put my bag in the hall under the chair. 1. من کیفم را در راهرو زیر صندلی گذاشتم. a make-up/shopping bag. کیف آرایش/خرید. to pack/unpack one's bags. چمدان‌های خود را.


راهنمای کامل انواع کیف به انگلیسی Bags, Satchel, Crossbody

کیف - معنی در دیکشنری آبادیس کیف /keyf/ مترادف کیف: تلذذ، خوشی، سرمستی، شنگولی، عیش، لذت، مستی، نشئه، داروی نشئه زا، مخدر، چونی، کیفیت | ساک متضاد کیف: خماری، کم | برابر پارسی: خوشی، سرمستی معنی انگلیسی:


کیف پول زنانه به انگلیسی

کیف به انگلیسی آخرین به‌روزرسانی: چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ فونتیک فارسی kayfa how? purse (of money), bag, briefcase, brief - bag, attache - case, portfolio intoxicating drug, opiate, kick, pleasurable thrill, [ext.]enjoyment, pleasure, treat شهر Kiev پیشنهاد و بهبود معانی تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید) مترادف و متضاد کیف ساک


کیف به انگلیسی ترکی آلمانی عربی امباچتن

a formal pair of trousers and a jacket of the same material. With it, men often wear a formal long-sleeved shirt, with a tie around the collar of the shirt. women's suits. کت‌ودامن. a formal skirt and jacket of the same material. tracksuit. لباس ورزشی. a pair of trousers and a jacket that you wear for playing sports.


کیف به انگلیسی ️ نکس

handbag, briefcase, portemonnaie بهترین ترجمه های "کیف دستی" به انگلیسی هستند. نمونه ترجمه شده: شانه را دوباره توی کیف دستی آ مو گذاشت. ↔ He put the comb back into her handbag. کیف دستی + اضافه کردن ترجمه فارسی-انگلیسی فرهنگ لغت handbag noun small bag used by women [..] شانه را دوباره توی کیف دستی آ مو گذاشت. He put the comb back into her handbag.


راهنمای کامل انواع کیف به انگلیسی دیکشنری پاپیون بگ

خدمات Google واژه‌ها، عبارت‌ها، و صفحه‌های وب را بدون هزینه بین زبان فارسی و بیش‌از ۱۰۰ زبان دیگر فوراً ترجمه می‌کند.


کیف به انگلیسی معرفی انواع کیف فروشگاه اینترنتی ریموژ New bag

لباس به انگلیسی معادل Dress و Cloth هست اما در این مطلب ما لیست کامل همه پوشاک و انواع لباس به انگلیسی را یاد می دهیم. واژگان مربوط به لباس! برای بهبود و گسترس دایره واژگان خود، لیست مفیدی از نام لباس ها را به زبان انگلیسی با تصاویر و مثال یاد بگیرید.


راهنمای کامل انواع کیف به انگلیسی Coin purse, Purses, Bags

در ادامه معرفی انواع کیف به انگلیسی به کیف پول به انگلیسی می‌رسیم. در گذشته Purse یا Pouch بیشتر به کیف‌های پول زنانه نسبت داده می‌شد، کیف‌های کوچکی که برای حمل سکه بودند. هنوز هم از این دو کلمه برای کیف‌های کوچک زنانه استفاده می‌شود. برای کیف پول مردانه ، یک واژه‌ی رایج‌تر وجود دارد که Wallet می‌باشد.


راهنمای کامل انواع کیف به انگلیسی دیکشنری پاپیون بگ

حامی شوید چند کلمه انگلیسی برای انواع لباس و وسایل شخصی یاد بگیرید. 103 اصطلاح واژگان با صدا.


لیست فارسی به انگلیسی وسایل و لوازم التحریر + اصطلاحات خرید آموزش

کیف در انگلیسی ، ترجمه ، فرهنگ لغت فارسی - انگلیسی | Glosbe ترجمه "کیف" به انگلیسی Kiev, bag, pleasure بهترین ترجمه های "کیف" به انگلیسی هستند. نمونه ترجمه شده: همنوعان همان موژیکهای کیف هستند که تو میخواهی به ایشان نیکویی کنی. ↔ Le prochain your Kiev peasants to whom you want to do good. کیف noun proper دستور زبان + اضافه کردن ترجمه


قطب الدین صادقی در کیف انگلیسی Article Blog

معنی کیف کردن به انگلیسی - معانی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و. در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید


کیف انگلیسی شبکه افق

کیف به انگلیسی - معنی در دیکشنری آبادیس کیف /keyf/ purse bag briefcase brief-bag portfolio intoxicating drug enjoyment pleasure condition of health exhilaration fun satchel tote bag treat wallop intoxicating drug opiate kick pleasurable thrill [ext.]enjoyment kiev فارسی به انگلیسی مترادف ها پیشنهاد کاربران بَگ=bag=کیف


دیکشنری انگلیسی به فارسی ایفون ️ بیشترین ها

هر کیف پول حاوی کلید خصوصی شماست که امکان دسترسی به بیت کوین و سایر رمزارزها را برای شما فراهم میکند. کیف : bag. کیف جیبی:billfold. کیسه , جیب , کیسه پول :purse. کیف پول , کیف جیبی: wallet. کیف پول وسیله ای.